عنوان داستان : زنگ انشا
نویسنده داستان : محمدعلی کاظمی نصرآبادی
-کریمی! بیا پاتخته انشاتو بخون.
-بله آقا چشم.
موضوع انشا:تابستان خود را چگونه گذراندید؟
به نام خدا.من هر روز تا دوازدهٔ ظهر میخوابیدم و بعد که بیدار میشدم دست و رو نشسته موبایلم را برمیداشتم و قسمتهای جدید پهلوانان و رکابزنان کوهستان را میدیدم.بعد که شارژ موبایلم تمام میشد.از کنار مبل چهار دست و پا خودم را به نزدیکی های تلویزیون میرساندم و چهارتا بالش را طبق عادت همیشگیام زیر دست و سرم میگذاشتم و بعد شبکهٔ پویا را میزدم و چند برنامهٔ کودک موردعلاقهام مثل پاندای کونگفوکار و فوتبالیستها را تا زمانی که صدای مادرم در نمیآمد میدیدم.بعد برای اینکه مادرم نرود به خالههایم بگوید که پسرم دست به سیاه و سفید نمیزند و همیشه خون به دل من میکند.چند نان میگرفتم و به خانه میآوردم.
تقریباً نزدیکای غروب که میشد با رفقا به پارک میرفتیم و تا یازده،دوازده شب بازی میکردیم.البته بماند چه بازیهایی! بعد که میآمدم شامی را با نگاههای خشمگین پدرم که چاشنی غذایم بود میخوردم و در آخر با گشتزنی در اینستاگرام میخوابیدم.
این برنامهٔ کاری بنده تا چند روز پیش یعنی تا قبل از آنکه ماه دوستداشتنی مهر شروع شود ادامه داشت. پایان.
-خب...دفترت رو بیار میخوام نمرتو بدم.
-بفرما آقا؟
-بیست تمام.
-آقا بیست؟!
-آره...حداقلش تو نگفتی صد جلد رمان خوندم یا روزی شونزده ساعت مطالعه داشتم. برو بشین پسرم.
#دژم
جالب بود. اولین نکته قابل تأمل در مورد این نوشته صداقت زبانی در عین صداقت مضمونی بود. شما خیلی راحت نوشتهاید. داشتن موضوع و مضمون ساده صرفا دلیل نمیشود هرکسی راحت بنویسد. مهمترین نکته نوشته شما هم در همین است. وقتی قرار است شخصیت داستان صادقانه کارهای تابستان خودش را بگوید باید زبانش هم صادق باشد و راحت. در نوشته شما صداقت زبانی و صداقت موضوعی پیوند خوبی با هم داشتهاند.
طنز خوبی هم داستان پیدا کرده. هم در قسمت پسر و هم در قسمت معلم. این طنز جذابیت موضوعی و مضمونی را بیشتر کرده و خواننده را با داستان پیوند میدهد.
موضوع تابستان خود را چگونه گذراندید هم موضوع بسیار جالبی است چرا که یک پیشینه تاریخی دارد. این موضوع سالهاست که دستمایه خیلی از داستانها و نوشتههاست و تفاوت در پاسخ تنها میتواند نوشته را جذاب کند و از تکراری بودن آن جلوگیری نماید. اما ویژگی جالب نوشته شما این است که نحوه گذراندن تابستان شما به تبع زمانه خودش نوشته شده. مثلا این موضوع در دهه شصت شاید با ویژگیهای جنگ و دفاع مقدس همراه میشد و در دهه هشتاد با ویژگیهای آن دهه و اینک در آغاز دهه اول قرن 1400 با ویژگیهای خاص خودش که بیشتر بازیهای رایانهای و موبایلی است. از این نظر جذابیت موضوع و مقایسه پاسخ به آن خیلی میتواند جالب باشد.
علیایحال داستان شما نگاه انتقادی هم دارد به نحوه گذران تابستانی که مدت کمی هم نیست اما به نظر بیشتر به بطالت میگذرد. این داستان میتواند برای عموم مخاطبان از هر سن و جایگاهی مفید فایده باشد. برای خود مخاطبان دانشآموز به لحاظ این که تلاش کنند تابستان خودشان را هدفمند کنند و برای والدین که برنامههایی را حتیالمقدور برای فرزندان داشته باشند.
از طرفی پایانبندی داستان شما هم نکات خاص خودش را دارد. اول صداقت رفتاری که معلم به شاگرد میآموزد. دوم این که صداقت بیانی هم اهمیت دارد (چه در خود داستان و چه در بیرون آن). انشاء یا هر مکتوبی که در خانواده ادبیات قرار میگیرد باید صداقت داشته باشد. این صداقت داستانی و غیرواقعی شما اشاره و کنایهای به صداقت نوشتاری و داستانی هم میتواند داشته باشد یعنی نمره خوب به نوشتهای تعلق میگیرد که نخواهد خواننده و مخاطب را گول بزند.
داستان در دو محور پیش رفته. یکی اعتراف خود دانشآموز و دیگری نحوه برخورد معلم. هر دو جذابیت جداگانهای دارند و در یک داستان به این حجم، دو نوع برخورد را نشان دادن و دو محور داشتن خیلی امتیاز است.
اما در مورد نکات فنی کار باید گفت یادتان باشد که شخصیتهای یک داستان را از حرفهای آنان میشود شناخت (از لحن و نوع کلمات آنها و چیزی که میگویند) و دوم از کارهایی که انجام میدهند یعنی همان کنشهای آنها. شاید شما همین طوری برنامههای تلویزیونی و بازیهایی را انتخاب کردهاید (شاید البته) اما یک نویسنده در انتخاب اینها خیلی دقت میکند چون نشان دهنده شخصیت داستان او هستند. مثلا وقتی شما از برنامههای تلویزیون به پاندای کونگفوکار و فوتبالیستها اشاره میکنید ما یک برداشت از این شخصیت میکنیم و اگر به یک برنامه مثلا آموزشی و دینی اشاره میکردید ما یک برداشت دیگر داشتیم. پس باید دقت کنید که تمام چیزهایی که میگویید و انتخاب میکنید هماهنگ باشند و در راستای کامل کردن شخصیتی که در ذهن دارید. یا مثلا کسی که شبکه پویا را نگاه میکند در چه رده سنی است و آیا چنین کسی تا یازده دوازده شب اجازه دارد بیرون بماند؟ پس توجه به این نکات ریز بکنید چون کارها و حرفهای شخصیت یعنی خود شخصیت.
یک غلط نوشتاری هم دارید: "بفرما آقا؟" چرا علامت سئوال؟ جمله که سئوالی نیست. متنی که این اندازه کوتاه است میتواند به راحتی هم بازخوانی و ویرایش شود. سعی کنید نوشته خودتان را همیشه چک کنید چون تمام زحمت شما با داشتن یک غلط ساده گاهی به باد میرود.
در مجموع خیلی خوب بود، و راحت و روان داستان خودتان را نوشته بودید. موفق باشید.