عنوان داستان : جهان بی نهایت و بی نهایت جهان
نویسنده داستان : علیرضا احمدی
^ جهان اول ^
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... با دست خالی هم می شود مبارزه کرد اگر بدانی گلوله ها به کدام سمت پرواز می کنند!.
/جهان دوم/
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله به درختان اصابت کرد ... درختان مردند و با مرگ آنها اکسیژن فضای اطراف ما کم شد.... ما و آنها به زودی می میریم.
{جهان سوم}
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله به حیوانات پشت سر ما برخورد کرد ....جنگ برای لحظه ای متوقف شد.... آنها کنار ما آمدند، گرسنه بودند. به پیشنهاد آنها حیوانات را کباب کردیم و خوردیم.
(جهان چهارم)
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله ها به مسیرشان ادامه دادند و از پشت سر به خودشان خوردند!
: جهان پنجم:
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله ها هوشمند بودند، برگشتند و به پاهای ما برخورد کردند!
...جهان ششم...
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله ها روی هوا منفجر شدند و از داخل هر کدام از آنها یک دست گل به طرف ما پرتاب شد. آنها نمی خواستند ما را بکشند. فقط در حد مرگ، ما را دوست داشتند!
؟جهان هفتم؟
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک کردند و ما جا خالی دادیم ... گلوله ها بین ما قرار گرفتند. یکی از گلوله ها با صدای بلند فریاد زد: جنگ را تمام کنید، خسته شده ایم!
!جهان هشتم!
آنها اسلحه داشتند و ما چیزی نداشتیم ... آنها شلیک نکردند و ما سرجای خود ایستاده بودیم... هوا سرد شد و بعد از چند ساعت نگاه کردن به هم ، به خانه های خود برگشتیم تا فردا دوباره در همانجا رودرروی هم بایستیم.
=جهان نهم=
آنها باطوم داشتند ... ما اسلحه داشتیم ... شلیک کردیم و همه آنها را کشتیم. وقتی آخرین گلوله شلیک شد و آخرین نفر از آنها روی زمین افتاد برای تصرف کاخ ریاست جمهوری به پیش رفتیم.
$جهان دهم$
آنها اسلحه داشتند ... و ما در جیب هایمان پول داشتیم. آنها را با پول خریدیم و بدون شلیک گلوله ای کاخ ریاست جمهوری را به تصرف خود در آوردیم.
123جهان یازدهم123
آنها اسلحه داشتند ... ما هم اسلحه داشتیم. به همراه رئیس جمهوری به شکار رفتیم و خوش گذشت!
÷ جهان دوازدهم ÷
ما تک سلولی های داخل آب هستیم و هنوز موجود هوشمندی ساخته نشده که بخواهد کاری کند.
% جهان سیزدهم %
آنها شمشیر دارند ... در دستان ما نیزه است. پشت سر آنها پادشاه قرار دارد، به فرمان او به سمت ما حمله می کنند. جنگ تا ظهر ادامه پیدا می کند و ما عقب نشینی می کنیم.
&جهان چهاردهم&
در دستان ما اسحله است ... و آنها عده ای کارگر که آمده اند حق خود را بگیرند. به دستور رئیس جمهوری به سمت آنها شلیک می کنیم. با مشت گره کرده به سمت ما می آیند. گلوله های ما تمام می شود. اسلحه های خالی را روی زمین می اندازیم و تسلیم می شویم. کارگران از کنار ما رد می شوند و کاخ ریاست جمهوری به تصرف آنها در می آید.
-جهان پانزدهم-
آنها اسحله داشتند و از صندوق رای محافظت می کردند. ما به شخص محبوب خودمان رای دادیم. بعد از شمارش آرا مشخص شد که تقلب شده و برای پس گرفتن رای خود به سمت کاخ ریاست جمهوری حرکت کردیم.
#جهان شانزدهم#
آنها اسحله داشتند و ما جرعت نداشتیم به سمت کاخ ریاست جمهوری حرکت کنیم. همچنان در فقر و تگندستی زندگی می کنیم و رئیس جمهوری از تلوزیون با صدای بلند فریاد می زند:« ما در مقابل دشمن کوتاه نمی آییم. ما با شکم گرسنه هم مقاومت می کنیم. با روزی یک وعده غذا خوردن هم می توان زندگی کرد.» که صد البته از ما منظورش ما بودیم نه خودش!
@ جهان هفدهم @
رئیس جمهوری در فروشگاه در حال خرید کردن است. ما پیش او می رویم و با او دست می دهیم . با او عکس سلفی می گیریم و در اینستا پست می کنیم. زیرش می نویسیم، یک روز خوب با رئیس جمهوری خوب!
|جهان هجدهم|
دنیا به آخر رسیده، شهاب سنگ بزرگی تا ساعاتی دیگر به زمین می خورد. کسی اصلا به فکر گرانی و گرسنگی نیست ، همدیگر را در آغوش می گیریم و گریه می کنیم. این آخرین نگاه ما به زمین است. رئیس جمهوری روی بالکن کاخ ریاست جمهوری ایستاده و پک عمیقی به سیگارش می زند، به آسمان چشم دوخته!
Zجهان نوزدهمZ
در غار زندگی می کنیم و از ترس حیوانات وحشی شب ها جرعت نداریم از غار بیرون بیاییم.
Nجهان بیستمN
موجودات فضایی کاخ ریاست جمهوری را تصرف کردند و حکومت را به دست گرفتند. دیکتاتور سابق سگش شرف داشت به این ها. الان ما موش آزمایشگاهی این موجودات فضایی شده ایم.
*جهان بیست و یکم*
بیماری شبیه ذات الریه و سرماخوردگی در جهان ما پخش شده که به سرعت در حال پخش شدن است. نمی توانیم با این شرایط علیه رئیس جمهوری کاری کنیم.
×جهان بیست و دوم×
در حال مهاجرت از زمین هستیم، خورشید بسیار بزرگ شده و به زمین نزدیک تر شده، میانگین دمای زمین به بیش از صد درجه سانتیگراد رسیده.رئیس جمهوری سال پیش از زمین رفته است.
÷جهان بیست و سوم ÷
ما تک سلولی های داخل آب هستیم و هنوز موجود هوشمندی ساخته نشده که بخواهد کاری کند.
.
.
.
.
.
.
.
جهان ها بی شمار است و امکانات ما محدود. شما در ذهنتان هر چه بسازید حقیقت دارد.