عنوان داستان : با لبخند دنیا قشنگتره ویژه نوجوان
نویسنده داستان : فریده سعیدی
زمستان سردی بود. خورشید خانم اخم کرده بود. گنجشکها آواز نمی خواندند!مردم شهر اخمو بودند. شکلک لبخند تنها مونده بود! چون نمی توانست خودش را به زور روی صورت کسی جای دهد!
به هرکس نگاه می کرد، ناراحت بود. او هم گوشه ای کز کرده بود و به این فکر می کرد که چطور می تواند روی صورت مردم این شهر بنشیند؟
در همین فکر بود که چشمش به مادر و دختری افتاد که در ایستگاه اتوبوس نشسته بودند و با یکدیگر حرف نمی زدند و به صورت هم نگاه نمی کردند! لبخند دلش برای تنهایی و ناراحتی آن دو سوخت.
بدو بدو رفت تا روی صورت خورشید خانم بنشیند. از او پرسید:چرا مردم این شهر ناراحتند؟چرا تو نمی خندی تا گرمای بیشتری به مردم شهر بدهی؟
اجازه بده من روی صورتت بنشینم. آن وقت گلها بیشتر رشد می کنند. گنجشکها آواز می خوانند. مگر تو نمی دانی که با لبخند دنیا زیباتره و حال همه بهتره.
خورشید خانم گفت: از دست مردم شهر ناراحتم ، چون آنها کتابی نمی خوانند که نیاز به نور خندان و زیاد من داشته باشد!
در همین لحظه کلاغ که از آنجا رد می شد .گفتگوی آنها را شنید. به دوستانش خبر داد. کلاغ ها به مردم شهر خبر دادند. اگر مردم کتاب نخوانند، خورشید هم قهر می کند و کمتر نور می تاباند و شهر سردتر و مردم اخموتر خواهند شد.
خورشید به لبخند گفت : اگر قول بدهند که در مواقع بیکاری روزی یک کتاب بخوانند وآن را هدیه دهند. او هم قول می دهد که رقص کنان بر آن ها بتابد و بخندد و روشنایی بیشتری بدهد.
گنجشک با آوازش مردم را به کتابخوانی دعوت کرد. دختر از کیفش دو کتاب در آورد یکی برای خودش ودیگری برای مادرش.
خورشید خانم خوشحال شد. اجازه داد تا شکلک لبخند روی صورتش بنشیند.
لبخند همراه نور خورشید پاورچین پاورچین آمدو روی صورت مادر نشست .در همان لحظه دختر، چشمش به مادر افتاد و فکر کرد به او لبخند می زند، خوشحال شدو لبخندی زد.
هر چه مردم بیشتر ی کتاب می خواندند، نور خورشید هم رقص کنان مدّت بیشتری آنجا می ماند و آنها را از سرما و تاریکی نجات می داد.
تا جایی که مردم شهر تصمیم گرفتند این گرما و روشنی را جشن بگیرند.
کیک بزرگ شکلاتی خندانی که به شکل کتاب بود، درست کردند. نمایشگاه دائمی کتاب را ه انداختند وبه هم کتاب هدیه دادند و خندیدند.
خورشید هم با شادمانی لبخند می زد.
شکلک خنده هم آنقدر سرش شلوغ شده بود که نمی دانست روی صورت چه کسی بنشیند؟