مارگارت الینور اتوود (زاده ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹) شاعر، رماننویس، منتقد ادبی، مقالهنویس، مدرس، فعال محیط زیست، و مخترع کانادایی است. از سال 1961، او 18 کتاب شعر، 18 رمان، 11 کتاب غیرداستانی، 9 مجموعه داستان کوتاه، 8 کتاب کودک و 2 رمان گرافیکی، و تعدادی آثار مطبوعاتی در حوزه شعر و داستان منتشر کرده است. اتوود جوایز و افتخارات متعددی را برای نویسندگی خود به دست آورده از جمله دو جایزه بوکر، جایزه آرتور سی. کلارک، جایزه فرانتس کافکا، جوایز شاهزاده آستوریاس، و جوایز یک عمر دستاورد هنری مرکز ملی قلم و منتقدان کتاب ایالات متحده آمریکا. تعدادی از آثار او برای سینما و تلویزیون اقتباس شده است.
آثار اتوود موضوعات مختلفی از جمله جنسیت و هویت، مذهب و اسطوره، قدرت زبان، تغییرات آب و هوا، و سیاست و قدرت را در بر میگیرد. بسیاری از اشعار او الهام گرفته از افسانهها و قصههای کهن است.
اتوود بنیانگذار جایزه شعر گریفین و انجمن نویسندگان کاناداست. او همچنین عضو ارشد کالج Massey، در تورنتو است. او مخترع دستگاه LongPen و فناوریهای مرتبط با آن است که نوشتن رباتیک اسناد را از راه دور تسهیل میکند.
تلاشهای اتوود در نظریهپردازی برای رسیدن به هویت کانادایی، هم در کانادا و هم در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. کار اصلی او در نقد ادبی تحت عنوان "بقاء: راهنمای موضوعی برای ادبیات کانادا" تا حدودی منسوخ تلقی میشود، اما بهعنوان یک مقدمه استاندارد برای ادبیات کانادا در برنامههای مطالعات کانادایی در سطح بینالمللی باقی مانده است. در این اثر اتوود فرض میکند که ادبیات کانادایی، و در نتیجه هویت کانادایی، با نماد بقاء مشخص میشود.
برخی از آثار او نمونههایی هستند از آنچه نظریهپردازان ادبیات پستمدرن آنها را «فراداستان تاریخی» مینامند. اتوود در این گونه آثار به صراحت به بررسی رابطه تاریخ و روایت و فرآیندهای خلق تاریخ میپردازد.
اتوود دارای درجه دکترای افتخاری از 25 دانشگاه جهان است. از این نویسنده آثار بیشماری به فارسی ترجمه شدهاند که برخی از این قبیلاند: سرگذشت ندیمه، چشم گربه، عروس فریبکار، آدمکش کور، بذر جادو، و وصیتها.
1 - مدادی بردار و با آن در هواپیما بنویس. خودکارها جوهر میدهند. اما اگر مداد هم بشکند نمیتوانی آن را در هواپیما بتراشی چون نمیتوانی با خود چاقو همراه ببری. پس دو تا مداد بردار.
2 - اگر هر دو مدادت شکست، با یک چیز تیز مثل تکهای شیشه یا فلز کار تراشیدن رو انجام بده.
3 - چیزی که بتوانی رویش بنویسی با خود بردار. کاغذ خوب است. در مضیقه اگر قرار گرفتید تکهای چوب یا حتی کف دست هم کار لازم را انجام میدهد.
4 - اگر از کامپیوتر استفاده میکنی، همیشه برای حفظ نوشتهها از حافظه جانبی استفاده کن.
5 - تمرین کن. درد قابل فراموشی است.
6 - توجه مخاطب را مجذوب خود نگهدار (اگر توجه خودت را هم حفظ کنی بهتر جواب خواهد داد).
7 - فرهنگ لغات نیاز داری و یک کتاب دستور زبان و چسبیدن به واقعیت. این آخری یعنی این که خودت باید کار خودت را بکنی و توقع کمک حتی در مسائل جانبی هم نداشته باشی.
8 - اثر را خودت نخوان. پیش از چاپ به دوستی یا دوستانی بدهید تا بخوانند. دوستی که وابستگی عاطفی به خصوص به شما نداشته باشد که هیچ بلکه برعکس آن بهتر است.
9 - اگر در دل داستان گم شدهاید دوباره بازگردید و از جایی که به خطا رفتهاید آغاز کنید. راه دیگر را امتحان کنید. آدمها را عوض کنید. زمان را و حتی گشایش را.
10 - چیزهایی میتوانند کمک کنند مانند دعاکردن یا خواندن یک کتاب دیگر حتی.
11 - خود را در موضوع خود غرق کنید.
12 - هزاران تحقیق انجام دهید.
13 - تمام حواستان را درگیر کنید.
14 - تعیین کنید که کدام فرآیند برای شما بهتر عمل میکند.
15 - از انتظارات سرپیچی کنید.
16 - چند شخصیت غیرقابل دوستداشتن بنویسید.
17- پیادهروی کنید.
18 - جعبه ابزار داستانهای خود را بسازید.
19 - صبور باشید.
20 - آزمایش کنید تا بفهمید چه چیزی در داستان شما موثر است.
21 - در کار خود تجدیدنظر کنید.
22 - بنویس چون دوستش داری.
23 - قضاوت نهایی را انجام دهید.
این که اتوود از نوشتن در هواپیما حرف میزند این نیست که حتما منظورش نوشتن در آنجا بوده و خواسته سفارشی به کسانی که سوار هواپیما میشوند کرده باشد، بلکه دارد بهصورت کنایه میگوید که همیشه بایست آماده نوشتن باشی. همیشه بایست مداد و کاغذی همراه داشته باشی تا جرقههای ذهنی و دلی خود را روی کاغذ بیاوری. گاه ایدهها ناگهانی سراغ آدم میآیند. گاه خیلی اتفاقی یک دیالوگ خوب و زیبا میشنوی و یا خودش به ذهنت میرسد و اگر آن را یادداشت نکنی از ذهنت خواهد پرید. پس همیشه و همواره آماده باش تا یادداشت کنی.
سفارشات دوم و سوم اتوود نیز در همین راستاست. داشتن وسایل کار با خود در هر شرایطی. خراشیدن و تراشیدن چیزی البته همیشه کار خوبی نیست، اما اتوود میخواهد تاکید کند که جرقههای ذهنی در مواردی این قدر ارزشمند هستند که نباید آنها را از دست بدهی ولو به قیمت خراشیدن یا تراشیدن چیزی. پس آماده بودن تنها شرط حفظ ایدههای ارزشمند است. آماده باش.
پس از نوشتن همیشه نیز از نوشتهات محاقظت کن. در جاهایی نسخههایی از نوشتهات را محفوظ داشته باش چون اگر نسخه اصلی از دست رفت شاید دیگر نتوانی به آن و به اندیشهها و احساسات خودت دسترسی دوباره پیدا کنی. احساسات چیزی نیستند که تکرار شوند. اندیشه شاید بماند، اما احساس ماندنی نیست. احساس یکبار برای همیشه میآید و میرود. تکرار نمیشود ولو اینکه موارد مشابهای هم پیدا شوند، اما هیچ دو احساسی شبیه و نظیر یکدیگر نیستند. پس از احساساتی که در قالب نوشته شکل گرفتهاند محافظت کن. اگر با رایانه تایپ میکنی نسخههای پشتیبان همیشه داشته باش.
مانند دیگر نویسندگانی که تابهحال توصیههای آنها را با هم مرور کردهایم اتوود نیز تاکید میکند که باید بنویسی. نوشتن با خود نوشتن میآورد، نوشتن با خود تجربه نوشتن میآورد، نوشتن با خود ایدههای نوشتن را همراه میآورد. بنویس و از زحمات و مصائب آن نترس، از اینکه باید حوصله و وقت بگذاری، مشکلات و مصائب نوشتن را تکرار و باز تجربه کن، از هیچ یک از اینها نترس. شیرینی پایان کار تمام دردهای نوشتن را از یادت خواهد برد.
جوری بنویس که نهتنها مخاطبت بلکه خودنت هم مجذوب نوشتن و کلمات خودت بشوی. احساس و هیجان متن میتوانند هر دوی شما یعنی مخاطب و خودت را با خودشان گره بزنند. احساس معمولا از صداقت در کلام برمیخیزد. هیجان نیز ساخته و پرداخته حوادثی است که باید در داستان شکل بگیرند، حاصل بالا و پایین شدن زندگی و مسیر داستان.
استفاده از فرهنگ لغت و کتاب دستور زبان را به این معنا نگیرید که باید بسیار خشک و انشائی بنویسید. سخنان یک نویسنده را بایست در بستر حرفهای او تعبیر و تفسیر کرد. اتفاقا اتوود از نویسندگانی است که توصیه به گریز از نرمها دارد. در اصل منظور او این است که به دنبال کلمات باشید. یک نویسنده دامنه کلمات گستردهای دارد که به تناسب داستان و نوشته خودش از آنها استفاده میکند. لذا منظور او از دستور زبان این است که غلط ننویسید، اما اگر لازم شد باید از دستور زبان هم عبور کنید. همیشه باید منطقی برای متن شما و حدودی که در آن حرکت میکنید وجود داشته باشد. باید تابع منطق و دلیل پیش بروید. اگر قرار است دستور زبان را کامل کنار بزنید حتما بایست ایدهای در پشت این کار وجود داشته باشد، اما در مجموع کار را بر اساس ذهن و ایده خودت پیش ببر. دنبال کمک گرفتن از کسی و چیزی نباش. جالب این که وقتی اتوود میگوید از کسی کمک نگیر منظور او همین فرهنگ لغت و دستور زبان نیز هست. باید همه چیز را یاد بگیری و در نهایت از ایده خودت استفاده کنی و بنویسی و جلو بروی.
تنها بعد از نوشتن و پایان کار است که اتوود توصیه میکند یک فرد متخصص و آشنا به داستان، کار را بخواند و بیرحمانه نظر بدهد. نظر بیرحمانه ترا و اثر ترا ارتقا میدهد اما دوست مهربان با تعاریف بیدلیلش تنها ترا در همان جایگاه پایین نگاه میدارد.
اگر به نقطه خطای خودتان رسیدهاید از همان جا مسیر را عوض کنید. این که بدانید نقطه ضعف داستان شما کجاست و از کجا خراب شده خودش جای امیدواری دارد. باید برگردید و از همانجا دوباره پیش بروید ولو مجبور شوید خیلی چیزها را عوض کنید و خراب کنید و پاره کنید و کنار بگذارید. رسیدن به یک داستان خوب، زمان و حوصله میخواهد. به هر حال نکته در این است که مسیر اشتباه هرگز شما را به سرمنزل نمیرساند پس هر قدر هم جلو رفته باشید ناگزیرید که برگردید و دوباره تغییر جهت بدهید.
خیلی چیزها به شما میتوانند ایده بدهند. کتابهای دعا برای احساس شما خیلی مفید هستند. سایر کتابها هم فواید خودشان را دارند. ایده گرفتن از هر کتابی اصلا هم بد نیست. چهبسا خیلیها از کتابهای دیگران ایده گرفتهاند، اما یا خودشان نمیدانند و یا به روی خودشان نمیآورند. مهم این است که ایده گرفتن اصلا چیز منفی و بدی نیست.
اگر در چیزی غرق شوید، خواه موسیقی باشد، نقاشی، یا نوشتن... در مورد آن به ایدهای خواهید رسید، اما ابتدا باید غرق شوید. همینطوری چیزی به ذهن خطور نمی کند. ذهن باید کاملا درگیر موضوع شود تا به تخیل و خلاقیت برسد. اگر خواستید شروع به نوشتن کنید راهی برای غوطهور شدن در موضوع پیدا کنید. اگر در مورد طبیعت مینویسید، مدتی را در طبیعت بگذرانید. اگر در حال نوشتن یک رمان هستید، با خود خلوت کنید و کمی خود را در ذهن یکی از شخصیتهایتان قرار دهید. و بالاتر از همه، شروع به نوشتن کنید آنوقت است که ایدهها واقعاً شروع به جریان میکنند.
بهترین کار این است که حقایق و داشتههای خود را بررسی کنید و حتی مواردی مانند اینکه مردم از چه زمانی شروع به استفاده از کیسههای زباله پلاستیکی کردند؟ یخچالهای سال 1360 چه رنگی بودند؟ جنگ چه سالی تمام شد؟ ممکن است فکر کنید که این چیزها را میدانید، اما واقعاً باید به عقب برگردید و دوباره بررسی کنید. یک نویسنده خوب یک محقق خوب است و باید که باشد.
بهترین فرصت نویسنده برای جلب توجه خوانندگان این است که به هر یک از حواس پنجگانه، از جمله آنهایی که در صفحه نمایش بزرگ سینما و تلویزیون کارآیی ندارند، توجه کند یعنی بویایی، چشایی، و لامسه.
اتوود شیوه کار خودش را به یک اسکیباز تشبیه میکند که سریع جلو میرود: "من بیشتر شبیه یک اسکیباز در سراشیبی هستم. سعی میکنم تا جایی که میتوانم سریع پیش بروم و سپس باید خیلی عقبنشینی کنم و اصلاحات را پر کنم". اما بلافاصله این را هم توضیح میدهد که هر کس شیوه کار خاص خودش را باید داشته باشد و بهتر است ببیند چطور راحت است: "هیچ مجموعهای از قوانین مطمئن وجود ندارد که برای همه کارساز باشد." بسیاری از نویسندگان سعی میکنند به شما بگویند که باید این و این و این را انجام دهید، اما این کارها ممکن است برای شما کارساز باشد یا نباشد. بهترین شیوهای که شما بدان وسیله راحتتر مینویسید را پیدا نمایید. اگر هنگام گوش دادن به موسیقی است، یا هنگام شب و در سکوت و خلوت.
هیچکس نمیخواهد در مورد شخصیتهایی که همیشه مطابق انتظار رفتار میکنند داستانی بخواند. اگر خواننده میتواند همه چیزهایی را که میخواهید بگویید پیشبینی کند، چرا باید برای خواندن آنچه مینویسید به خود زحمت بدهد؟
اتوود نوشتن شخصیتهای ناپایدار را توصیه میکند: «شخصیتهای خطرناک و ناپایدار - شخصیتهایی که لزوماً نمیتوانیم آنها را پیشبینی کنیم، شخصیتهایی که نمیدانیم آیا حقیقت را به ما میگویند یا نه.»
آیا تابهحال شده است که کتابی بخوانید و آنقدر از شخصیتی متنفر شوید که هر بار که نام آن شخصیت را روی صفحه میبینید، اعصابتان بهم بریزد؟
ممکن است متوجه شوید که در هنگام راه رفتن ایدههایی به ذهن شما میرسد که در هنگام زور زدن و تقلا به ذهن شما نمیرسد. حالاتی که به ما کمک میکنند تا به داستان برسیم را باید کشف کنیم.
اتوود توصیه میکند که اگر به نوشتن مجموعهای از داستانهای بزرگ علاقه دارید، داستانهای کلاسیک قدیمی را بخوانید زیرا آن داستانها برای بسیاری از نویسندگان قبل از ما سنگ بنای خوبی بوده است.
هر شکلی از خلاقیت انسانی فرآیندی است برای انجام آن و بهتر شدن در آن… [نویسندگان] معمولاً در 20 سالگی به اوج خود نمیرسند و معمولاً زمان میبرد. از آنجا که نوشتن درباره مردم و داستان درباره مردم است، شما با افزایش سن خود در مورد مردم و داستانهای آنها بیشتر خواهید دانست... بیشتر میبینید و بیشتر تجربه میکنید.
نویسندگان مسنتر میتوانند به یاد بیاورند جوانتر بودن چگونه بوده است مثلاً نویسندهای که 65 سال دارد میتواند به یاد بیاورد که 25 سالگی چگونه بوده است، اما نویسندگان جوانتر نمیتوانند به یاد بیاورند که بزرگتر بودن چگونه است. اتوود این را یکی از دلایلی میداند که سن برای یک نویسنده یک دارایی است.
بیایید از چیدمان مبلمان در خانه صحبت کنیم. جایی که مبل را گذاشتهایم... شاید اینجا بهتر به نظر برسد....شاید مبل اشتباهی باشد. شاید بتوانیم این مبل را در طبقه بالا و سپس این مبل دیگر را جای دیگر بگذاریم. نوشتن یک صحنه یا یک داستان از چند زاویه و چند نگاه این گونه است. باید تجربه کرد و بهترین را برگزید. بهترین گشایش و بهترین پایانبندی گاه به واسطه چندباره نوشتهشدن آنها بدست میآیند.
آتوود می گوید که نوشتن مشکلگشاست. نویسندگان بهجای اینکه برنامهای کامل در ذهن داشته باشند، اغلب آزمایش میکنند تا ببینند چه چیزی جواب میدهد.
وانمود کنید که یک خواننده هستید. از صفحه اول شروع کنید. آیا صفحه اول به اندازه کافی خوب است که توجه شما را جلب کند؟ داستان را ورق میزنید یا نه؟ اگر گشایش را دوست ندارید، به شروعی متفاوت نیاز دارید. بنابراین، "بازبینی" به معنای "باز بینی" است. شما آن را از نو میبینید.
نوشتن عالی مستلزم دیدن کار شما از دید خواننده است. این نیاز به فاصله روانی از کارتان دارد تا بتوانید آن را بهعنوان یک شخص ثالث بیعلاقه ارزیابی کنید. اتوود مجبور شد بارها شروع داستان ندیمه را تغییر دهد تا اینکه یکی را پیدا کرد که دوستش داشت. او متوجه شد که نسخههای قبلی به اندازه کافی او را بهعنوان یک خواننده جذب نکرده است، بنابراین مجبور شد مقدمه را تجدیدنظر کند.
اتوود برای تبدیل شدن به یک نویسنده مشهور یا حتی یک نویسنده سودمند تصمیمی نداشت. او با علم به اینکه این مسیر دشوار و در عینحال ارزشمند است، راه را آغازکرد. او شروع به نوشتنکرد زیرا نمیتوانست این کار را انجام ندهد. او برای نوشتن خلق شده بود و عاشق نوشتن بود.
اتوود قرارداد کتاب خود را برای یکی از رمانهای اولیهاش از دست داد، زیرا از تغییر پایان کتاب برای برآوردهکردن خواستههای ناشر خود امتناع کرد. او پول و اعتبار اولیه در کار خود را از دست داد، اما ایده و نظر خود را حفظ کرد و برای خودش اعتباری قائل شد. تصمیمگیرنده نهایی و اصلی همیشه خودتان باشید. به هر قیمتی تسلیم ناشر و ویراستار و غیره نشوید.