عنوان داستان : رابطه
نویسنده داستان : کبری معروفی
این داستان ویرایشی از داستان
«رابطه» می باشد.
خانم خوک کنج اتاق چمباتمه زده است .صدای تق تق در بلند می شود. روباه با شاخه گلی سرخ می آید داخل .
- چته باز هم که کشتی هات غرق شدند !
- امان از دست این شوهر گند اخلاقم
_ عزیزم خودت رو نارحت نکن اون عقلش بیشتر از این نمی کشه و کوته فکره
روباه کنار خوک می نشیند و شاخه گل را به سمت او می گیرد
_نبینم غم تو چهره ات لونه کنه
صدای در بلند می شود روباه از پنجره به آن سمت خیابان می پرد.آقای خوک است اخم در چهره دارد
-غذا چی داریم ، خونه که آب جارو نکردی
خانم خوک لبخندی می زند و به سمت شوهرش می رود الان غذا رو آماده می کنم
_ده یا لا تند ی گشنمه
خانم خوک به آشپزخانه می رود و لیوانی آب می آورد و شاخه گل را در آن می گذارد
خانم معروفی بزرگوار یک راه ساده کردن و موجز نمودن متن استفاده از عبارات به جای جملات است. این کار علاوه بر موجز نمودن متن، به نوعی فرم و ساختار آن را ادبیتر هم میکند چرا که چنین کاری یعنی فاصله گرفتن از شیوه استاندارد نگارشی و اصولاً ادبیات یعنی برهم زدن قاعدهها و استانداردهای انشایی.
برای مثال در جایی که نوشتهاید : "صدای تق تق در بلند می شود. روباه با شاخه گلی سرخ می آید داخل ."
میتوانید بنویسید "تق تق در... روباه با شاخه گلی سرخ می آید داخل."
تکرار هم شکلی از اطاله است که باید از آن پرهیز نمایید. تکرار ضرورتاً نوشتن دوبارهی یک کلمه یا جمله نیست بلکه دوباره نویسی یک محتوا هم میتواند تکرار قلمداد شود. در جایی که گفتهاید "اون عقلش بیشتر از این نمی کشه و کوته فکره" در اصل محتوا را تکرار کردهاید و این همان اطاله است. کوته فکر بودن در اصل همان مسالهی کشیدن یا نکشیدن عقل را بازگو میکند. بماند که "کوته فکر" هم کلمهای است که لحن ادبی دارد و با زبان روباه تناسب و سازگاری ندارد. بهتر است عبارت "و کوته فکره" را حذف کنید.
بخش توصیفات به دلیل زبان و زمانی که استفاده کردهاید شکل نمایشی پیدا کرده است و البته این میتواند جالب باشد. همواره تکنیک و شیوههایی که شکل معمول را به طور منطقی و متناسب برهم بزنند قابل ستایش هستند. در اینجا که ما داستان داریم، متن شکل نمایشی پیدا کرده و فقط فرم داستانی ندارد و این جذابیت به نوشته میبخشد.
برای خوکها از لفظ آقا و خانم استفاده کردهاید اما شاید سئوال شود که از کجا باید بدانیم که روباه آقا یا خانم است؟ صرف فرار او نمیشود روباه را آقا دانست. البته توجیهای در عدم استفاده از لفظ آقا برای روباه وجود دارد و آن این که معمولا عبارت "آقا روباهه" را داریم و خواننده به طور خودکار میداند منظور آقا روباه است. از سویی داستان به سمت یک خیانت زناشویی رفته و گویی که روباه با خانم خوک رابطه عاطفی دارد و نشانه آن هم گل سرخی است که آورده لیکن علیرغم این توجیهات دو دلیل هم میتواند برای ضرورت استفاده از لفظ آقا وجود داشته باشد. یکی همان زنده کردن حس مکاری روباه بواسطه شهرتش به آقا روباهه است و دیگری تاکید بر رابطه عشقی که در استفاده از الفاظ خانم و آقا خود را نشان میدهند. استفاده از این الفاظ حس رابطه بین جنس مخالف را بیشتر میکنند و در عین حال طعنهای هم پیدا می نمایند چون آقا و خانم بودن یعنی آقایی کردن و خانمی کردن در حالی که این دو از این صفتها بری هستند
این داستان شکلی از تمثیل دارد. ازوپ و فابلهای ازوپ اولین و معروفترین تمثیلات هستند. تمثیلات که از اولین داستانهای کوچک به شمار میروند در لایههای زیرین خیلی عمیقاند.
در این جا هم شما از تمثیل استفاده کردهاید اما پیشنهاد میکنم تمثیلات خود را به فرهنگ خودمان نزدیک کنید. خوک حیوان ایرانی نیست و بلکه نسبت به آن حساسیت دینی وجود دارد. جدای از حساسیت دینی، در فرهنگ عام هم خوک حیوانی نیست که برای ایرانیها حس خاصی ایجاد کند. چرا از حیواناتی که با فرهنگ ما قرابت بیشتری دارند استفاده نکردهاید؟ مانند گربه که نوع ایرانی آن بسیار هم شناخته شده است و تجربه زیستی ایرانیها با این حیوان بسیار زیاد هم بوده و هست. از طرفی ویژگی خاص گربه به بیوفایی است و این میتواند به محتوا کمک نماید. البته این یک پیشنهاد است که گربه را ذکر کردم ولی تاکید بر حیوانی که به فرهنگ ما نزدیکتر باشد جدی و ضروری است.
لحن دیالوگها هم خیلی داستانی و زیبا نیستند. روی دیالوگها بیشتر کار کنید. جملات خیلی ابتدایی و معمولیاند. در کل داستان خام به نظر میرسد و نیاز به بازنویسی دارد. انتخاب نوع حیوان چندان کار سختی نیست اما مشکل اصلی زبان دیالوگهاست و جملاتی که رد و بدل شده. کمی جدیت محتوایی بیشتری در انتخاب جملات لازم است.