عنوان داستان : کتابفروش
نویسنده داستان : زهرا شیخ
دختر با کولهپشتی بزرگش وارد رستوران شد. به آدمهایی که نشسته بودند نگاه کرد و رفت سمت پیشخوان.
خانمی که پشت پیشخوان بود گفت: «جانم، چی میل دارید؟»
دختر کوله اش را جلو آورد.
_اجازه میدید کولهمو روی اون میز باز کنم؟
به میزِ وسط سالن اشاره کرد و ادامه داد: «کتابای خوبی دارم، شاید شما هم خوشتون بیاد»
زن نگاهی به مشتری هایش که غذا میخوردند انداخت. روی پیشخوان کمی به سمت دختر خم شد و گفت: «اون میز در اختیارت؛ اما اگه آدمایی که اینجان کتاب میخوندن اینجا هنوز کتاب فروشی بود»
خیلی ساده و مستقیم حرف زدهاید و این نکته برای چنین قالبی درست به نظر میرسد. سادگی و صراحت اصول اولیه این قالب هستند. در عین حال این حرف زدن تبدیل به شعار نشده و خواننده احساس نمیکند که نویسنده میخواهد یکی از همان شعارهای همیشگی اجتماعی و اخلاقی را با صدای بلند فریاد کند. تازه حرف و پیامتان هم کمی هم بار طنز گرفته و این مساله حتی پیام شما را از شعاری بودن دورتر هم برده است.
شخصیتهای "دختر" و "زن" بدون داشتن یک اسم خاص، یک داستان عمومی و ممکن در همه جا به ما دادهاند تا صرفاً یک داستان خاصی که شاید فقط در یک جا اتفاق بیافتد یا اتفاق افتاده باشد. در نمونههای کهن ایرانی این قالب یعنی حکایات فارسی هم معمولاً رسم بر استفاده از شخصیتهای عام بوده که فاقد هر نوع اسم خاص هستند.
اگر علاقمند به این قالب هستید باید شیوههای ایجاز را هم یاد بگیرید و یا در موجزسازی متن دقت بیشتری بکنید. قاعده بر این است که تا حد ممکن از شمار کلمات کاست. میتوان یک بند را به جمله تبدیل کرد و یا جمله را به عبارت و عبارت را به کلمه تقلیل داد. نمونه خوبی در متن شما وجود دارد که برای یادگیری بیشتر از آن استفاده میکنم:
این جمله شماست: "خانمی که پشت پیشخوان بود گفت..."
چنین جملهای را میشود بدین ترتیب کوتاه نمود: "خانم پشت پیشخوان گفت..."
در جمله اصلاح شده هم تعداد کلمات کمتر شده و هم تعداد افعال. در مورد افعال که همواره و در همه قالبها تلاش میشود تا کمتر مورد استفاده قرار گیرند به خصوص افعال ربطی "است" و "بود" و "شد" و "گشت" و همه آن افعال مرسومی که مدام به حالت خشک و انشائی در نوشتهها به کار گرفته میشوند.
شیوه دیگر ایجاز در قالب داستانهای کوچک استفاده از معادلهایی است که معنای واحد و مشترکی را بدست میدهند. اگر جهت شرکت در یک مسابقه در صدد هستیم تا شمار کمتری از واژگان به کار گرفته شوند این شیوه بسیار مناسب و موثر است. البته یادتان نرود که اولویت با سلاست خوانش و زیبایی فرمی و سادگی متن است اما اگر دیگر معیارها رعایت شده باشند و فقط تعداد کلمات مد نظر شما باشند این تکنیک ایجاز هم جواب میدهد.
باز هم از متن خود شما مثالی میزنم تا در قالب یک نمونه، بهتر و بیشتر این تکنیک را متوجه شوید:
این متن شماست: " اجازه میدید کولهمو روی اون میز باز کنم؟"
میتوانید این جمله را هم این گونه بنویسید: "می شه کولهمو روی اون میز باز کنم؟"
در چنین متنی و در چنین جملهای هر دو "اجازه میدید" و "میشه" یک معنا دارند. هر دو هم ساده و قابل فهم و مرسوم هستند و چه بسا "میشه" سادهتر و مرسومتر هم باشد چرا که اجازه میدید کمی رسمیتر به نظر میرسد. تفاوت این دو در همان تعداد کلمات آنهاست. اما فارغ از این که کدام یک این جا زیبا هستند، هدف یادگیری نحوه موجزسازی کلام بود.
اما در مورد عنوان داستانتان. گاهی عنوان اهمیتی جانبی پیدا میکند و نقش زیادی در داستان ندارد، فقط یک عنوان برای داستان است. گاهی عنوان بسیار تاثیرگذار است. یا بخشی از خود داستان میشود و یا به هدایت کننده و راهنمای ذهن خواننده تبدیل شده و در مواقعی حتی نقطه تمرکز ذهنی او را مشخص میکند. عنوان شما به طور مستقیم ذهن را روی یکی از عناصر اصلی داستان تمرکز میبخشد، یعنی روی عنصر شخصیت و به خصوص از میان دو شخصیت حاضر روی کتابفروش. طبیعی است که وقتی تمرکز را با این صراحت روی شخصیت میبرید باید داستان از او جدا نشود ضمن این که خواننده هم انتظار پیدا میکند که سرگذشت یک کتابفروش را در این متن مرور نماید. داستان شما هم صد البته روی کتابفروش است، هم با او آغاز میشود و هم به نظر متوجه او تمام شده است. اما سئوالی را میشود پرسید و آن این که "کتابفروش" اینجا بیشتر مطرح بود یا "کتابفروشی"؟ چون جمله نهایی که معمولاً اصلی ترین جمله هر متن (به خصوص متن کوچک) است و نتیجه بخش و گره گشا، روی کتابفروشی تمرکز دارد تا روی کتابفروش. این بهر حال نکتهای است که میشود روی آن بیشتر فکر کنید و البته جواب شما هر چه باشد باید گفت نظر نویسنده مهم است.
سخن آخر این که داستان شما بسیار خوب، معنادار، جذاب و قابل درک است. رویکرد انتقادی دارد که برای چنین متنی یک مزیت به حساب میآید. نه چیزی اضافه دارد و نه چیزی کم. تمام آنچه میخواستید بگویید را خیلی راحت و ساده با تعداد کلمات ممکن بیان کردهاید. خیلی هم خوب. ممنون از داستان خوبتان.