لیدیا دیویس (متولد ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۷) یک نویسنده داستان کوتاه، رمان و مترجم اهل ایالات متحده آمریکا است. او برنده جوایزی همچون جایزه بوکر شدهاست. به خاطر برخی ترجمههایش از فرانسه به انگلیسی، دیویس نشان هنر و ادب فرانسه را هم دریافت کردهاست. برخی آثار منتشره از او در ایران عبارتاند از: کافکا شام میپزد، قصه کوتاه زندگی واسیلی، آخر داستان، نمیتوانم و نمیخواهم.
1 - به طور منظم یادداشتبرداری کنید. این هم قدرت مشاهده و هم توانایی بیان شما را تقویت میکند. یک حلقه بازخورد مولد ایجاد میشود: از طریق عادت یادداشتبرداری، ناگزیر به مشاهده بیشتر خواهید بود. با مشاهده بیشتر، چیزهای بیشتری برای یادداشت خواهید داشت.
2 - به فضای داستان توجه کنید.
3 - همیشه بر اساس علاقه خود کار کنید (یادداشت کنید، بنویسید)، نه از آنچه فکر میکنید باید یادداشت کنید یا بنویسید. به علائق خود اعتماد کنید.
4 - بیشتر خودآموخته باشید. از برنامهها، دورهها و معلمان چیزهای زیادی میتوان آموخت. اما من پیشنهاد میکنم که در طول زندگیتان به همان اندازه سخت کار کنید تا خودتان چیزهای جدید یاد بگیرید، از هر منبعی که برایتان به نظر مفیدتر میرسد نکات را بیاموزید.
5 - یادداشتها را دائماً اصلاح کنید - سعی کنید توانایی خواندن آنها را به گونهای توسعه دهید که انگار قبلاً آنها را ندیدهاید، تا ببینید چقدر خوب با هم ارتباط برقرار میکنند.
6 - بازبینی و بازنویسی مداوم، چه قصد انجام کاری با آنچه نوشتهاید داشته باشید یا نه، به شما یاد میدهد که در وهله اول، زمانی که برای اولین بار چیزی را یادداشت میکنید، بهتر بنویسید.
7 - برای یادگیری تکنیک به سراغ منابع کلاسیک و دست اول و به سراغ کارهای بزرگ بروید. این توصیه ماتسو باشو، استاد ژاپنی هایکو در قرن هفدهم بود.
8 - چگونه باید خواند؟ رژیم مطالعه شما باید چگونه باشد؟ بهترین نویسندگان دورههای مختلف را بخوانید. خواندن خود از معاصران را متناسب نگه دارید - شما رژیم غذایی ثابتی از ادبیات معاصر نمیخواهید. شما متعلق به زمان خود هستید.
یادداشت برداری از توصیههای همیشگی در کلاسهای داستاننویسی بوده است. شاید بارها گفته شده باشد اما لازم است بسیار بیشتر از بارها این را تکرار کنم که "یک نویسنده خوب یک مشاهدهگر خوب است". لازمه نوشتن مشاهده و دیدن است، شنیدن است، لمسکردن و تجربه است، حتی بوییدن و چشیدن است. بدون اینها هیچ چیز در داستان قابل درک و ملموس و نیز هیچ چیز باورپذیر نخواهد بود. آدمها، حرفها، صحنهها، صداها، بوها، طعمها و هر چیزی که فکر میکنید در ادامه به درد داستان شما بخورد را در جایی یادداشت کنید. اگر حافظه خوبی دارید ذهنتان را دفترچه یادداشت خودتان بکنید. هر چیز که به دلتان نشست را به یاد بسپارید و برای صحنهای متناسب و مرتبط در داستان خودتان به کار ببرید. همه چیز الزاماً نباید ساخته و پرداخته ذهنتان و تخیلتان باشد. گاه میشود از چیزهایی پیشساخته هم استفاده کرد، مثل کپیکردن یک دیالوگ که در مترو شنیدهاید در داستان خودتان.
بخشی از حس داستان در فضای آن است. فضای داستان را متناسب مضمون و موضوع و صحنه و آن احساسی بکنید که قرار است خواننده درگیر آن بشود. بسیاری از معانی در دل فضای مناسب بهتر درک میشوند. فضا به خصوص برای انتقال احساس، نقشی انکارناشدنی دارد. احساس در فضای مرتبط با آن وقتی شکل بگیرد محسوستر خواهد بود.
گاهی باید به احساس درونی و قلبی خودتان اعتماد کنید. یک متن قبل از هر چیز باید احساسات نویسندهاش را ارضاء نماید. اگر احساس قلبی دارید که باید کاری را انجام بدهید، آن را انجام بدهید. نوشتن داستان بدون قاعده و اصول و توصیه نمیشود اما بدون برهمزدن قواعد و نادیده گرفتن توصیهها هم نمیشود. پس ببینید دلتان چه میگوید و همان کار را بکنید اما باید نتیجه را مورد نظر داشته باشید. نتیجه کار تعیینکننده است. اگر نتیجه خوب نبود باید شجاعت دور ریختن اثر را داشته باشید و البته ارادهی از نو شروع کردن را.
به سفارشات و توصیهها گوش دهید اما خودتان هم تجربه کنید. بسیاری چیزها از راه تجربه بهتر بدست میآیند. شیوههای نوشتن را که علاقمند به آنها هستید امتحان کنید. گاه تجربههای شخصی به مراتب بهتر از تجربههایی است که از دیگران میشنویم گرچه به قیمت از دست دادن وقت شاید تمام بشود. مواقعی هم هست که داستان را باید چند جور مختلف نوشت و در نهایت دید کدام یک بهتر است. این هم نوعی تجربه محسوب میشود.
نوشته شما همیشه نیازمند اصلاح است. برای این کار به متن استراحت بدهید. گاهی از آن فاصله بگیرید. بعد دوباره سراغ آن بروید و طوری آن را بخوانید که گویی قبلا آن را ندیده و نخواندهاید. سپس ببینید چه چیز اضافه و چه چیز در آن کم است. چه چیز باید تغییر کند و چه چیز بایست که بماند.
برای آموختن شیوههای نگارش به سراغ داستانهای برجسته تاریخ ادبیات بروید. هر داستانی را نخوانید. تنها داستان بزرگ است که به شما راه بزرگی را یاد خواهد داد. از نویسندگان بزرگ بخوانید. البته از ادبیات عامهپسند هم میشود چیزهایی یاد گرفت، مانند شیوههای پرداخت احساسی و ارتباطات شخصیتها با یکدیگر و شاید گاه دیالوگهای باورپذیر و واقعی.
همه نوع داستانی را بخوانید. شما باید با انواع داستانی آشنا باشید. خودتان را محدود به یک نوع خاص از داستان نکنید. همان طور که نمیشود همیشهی هفته فقط یک نوع غذا خورد و باید که تنوع رژیمی داشت، خوب است که رژیم خواندن خود را متنوع نگه دارید. این به شما نگاههای تازه، شیوههای پرداخت تازه، کلمات و جملات تازه میدهد. خواندن آثار متفاوت حوزههای علاقه شما را مشخص میکند. همچنین کمک میکند تا در زمان نوآوری بتوانید اینها را با هم ترکیب کنید و فرم جدیدی را بسازید.