رولد دال (زاده ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ - درگذشته ۲۳ نوامبر 1990) داستاننویس و فیلمنامهنویس اهل ولز بریتانیا از مشهورترین نویسندههای انگلیسی زبان محسوب میشود. او در سال ۱۹۸۳ برندهی جایزهی پرنده سفید شد. مجلهی تایم او را «یکی از پرخوانندهترین و تأثیرگذارترین نویسندگان نسل ما» نامیده است. مهمترین آثار او در ایران عبارت بودهاند از: غول بزرگ مهربان، چارلی و کارخانه شکلاتسازی، آقای روباه شگفتانگیز، ماتیلدا، تشپ کال، و عمو اسوالد من (برای بزرگسالان). بیشتر آثار او به فیلم درآمدهاند. فیلمنامه چیتیچیتی بنگبنگ هم نوشته اوست.
1 - مکان ویژه ای برای کار پیدا کنید یا بسازید.
2 - راحت باشید.
3 - الهام بخش خود را در دید خود قرار دهید.
4 - آماده باشید که دنیا را خاموش کنید.
5 - همیشه بذر یک ایده را جمع کنید (ممکن است رشد زمان ببرد).
6 - خوب نوشتن اساساً بازنویسی است. من از این نظر مثبت دارم.
7 - در نوشتن ثابت قدم باشید، نظم داشته باشید.
رولد دال "کلبه نگارش" خود را در باغ خانهاش به عنوان محل کار شخصیاش ساخته بود. هستند کسانی که در هر جایی نمیتوانند بنویسند. برخی از لحاظ احساسی و ذهنی نیازمند شرایط خاصی برای نوشتن هستند. فارغ از این که چنین چیزی خوب است یا بد، گاهی باید به ساخت شرایط و فراهم آمدن آن هم کمک کرد. گرچه در شیوههای زندگی امروزی ما، این کار سخت مینماید اما چارهای نیست. منتها درک زمان و مکان مناسب هم مهم است. کسانی که موقع خواب ذهنشان باز میشود حتما شبها مداد و کاغذ نزدیک خود بگذارند. کسانی که در موقع حرکت ماشین یا در وسائط نقلیه ایدههایی به ذهنشان میآید حتما در جیب خود چیزی برای نوشتن داشته باشند. نویسنده باید ذهن داستانی داشته باشد یعنی آماده ثبت و ضبط باشد. دیالوگها و کنشهای زیبا و قشنگ را در جایی برای روز نوشتن خود نگاه دارد. این گونه در مکان نامناسب و شلوغ هم چیزی دارید که به شما کمک ذهنی بکند تا داستان را پیش ببرید و منتظر نوآوری ذهنی در آن شلوغی نباشید.
باید موقع نوشتن راحت بود اما منظور از این راحت بودن داشتن ذهن راحت است. هر چیزی که ذهن شما را به خودش مشغول میکند از خود دور کنید؛ تلویزیون، رادیو، موبایل. به قول دال "دنیا را خاموش کنید". وقت نوشتن، فقط نوشتن. رولد دال هر روز دو مرتبه و هر بار برای دو ساعت به كلبه خودش میرفت و بین این مدت استراحت طولانی میكرد. تجربه او به وی میگفت نویسنده "هرگز نباید بیش از حد طولانی کار کند، زیرا بعد از حدود دو ساعت در بالاترین سطح تمرکز خود نیستید، بنابراین باید متوقف شوید." البته شرایط زندگی و کاری هر کسی متفاوت است. منتها نکتهای که از این کلام دال میشود استخراج کرد آن است که ما باید شرایط خاص خودمان را فراهم کنیم و یا لااقل تلاش لازم را در این خصوص داشته باشیم.
او گفت كه از ارنست همینگوی اهمیت توقف نوشتن در ساعت تعیین شده را یاد گرفته است. دو نکته در این سخن وجود دارد. اول این که از رفتار بزرگان باید آموخت. کسی مثل رولد دال هم از یک بزرگتر نکته میآموزد. دوم این که فشار به خودمان نیاوریم. جایی که ذهن و قلم از نوشتن ماندهاند به آنها استراحت بدهید در غیر این صورت چیزی که از آنها بیرون بیاید به درد داستان نخواهد خورد.
برعکس، هر آنچه ذهن شما را به کارمی اندازد باید باشد. اگر موسیقی است، اگر یک عکس یا نقاشی است، اگر منظره پشت پنجره است. مواقعی هست که باید به جای دست، چشمتان کار کند یا گوشتان فعال باشد.
ذهنتان را دنبال چند ایده نفرستید. یک ایده را که آغاز میکنید به مقصود برسانید و بعد به سراغ ایده دیگر بروید. نویسندگانی هستند که چند کار نیمهتمام دارند و در انتها یکی را هم کامل نکردهاند. از این شاخه به آن شاخه نپرید. تصمیم خودتان را به جدیت بگیرید و کار را تمام کنید.
بازنویسی و اصلاح را هرگز فراموش نکنید. کیفیت در بازنویسی ساخته میشود. رولد دال محاسبه کرد که در پایان نگارش یک کتاب، اولین بخشها در حدود 150 بار دوباره خوانده شده، تغییر کرده و اصلاح میشوند. اما این تلاش شدید و طاقت فرسا میتواند عامل پیشرفت داستان باشد. خود دال میگوید: "صفحه اول آن قدر اغلب نوشته و دوباره نوشته میشود که روند کار هرگز کمتر از سه هفته طول نمیکشد."
منظور دال از سه هفته، زمان لازم برای نوشتن یک داستان نیست بلکه مسائل مربوط به آمادهسازی بعد آن است.